مطروحه

ساخت وبلاگ
حالت حزن به گريان شدنش مي ارزدناله ي ابر به باران شدنش مي ارزدقرصک ماه از این پنجره پنهان گشتهديدن ماه به پنهان شدنش مي ارزدخواب باران و نم چشم تو بيمارم كردگريه اما به پریشان شدنش مي ارزددر غزل ، چَشم تو را شعر جهاني كردمغزلِ چَشم تو ديوان شدنش مي ارزدآن گناهی،كه بهشت از كف من مي گيردعاقبت باز ، پشيمان شدنش مي ارزدجاده ي عشق مصیبت زده از روز ازلكوچه امشب به خيابان شدنش مي ارزدمرحمی نیست در این کلبه ی احزان غزلزخمي عشق تو درمان شدنش مي ارزدكار بیدل همه شب ذکر دعا و صلواتعشق تو روح و تن و جان شدنش مي ارزد مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereebidelo بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:07

با روزي ِ چشمان تو از نان بسرودم از نرمي ِ دستان تو درمان بسرودم   خواندم ز نگاهت كه برون از دل مايي با قطره ي خون از دل باران بسرودم   گيرم كه غزل هاي مرا هيچ نخواني من قافيه را با تن ِ ايمان بسرودم   يادي نكني در دلت از شاعر چشمت بسيار تو را شاد و غزلخوان بسرودم   با غصه نشستم كه شدم همدم كابوس د مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereebidelo بازدید : 8 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 9:16

نازك نظري داري چشمان تري داري اي ماه بلند آيا از شب خبري داري؟   چشمان مُعلايت چون نرگس مستوري اينگونه چو من آيا بر من نظري داري؟   هرچند گرفتارم بر ماه پر از اندوه پايان شب تارم سور و سحري داري؟   ديگر چه مسلماني ،در كفر كه دينداري؟ پيغمبر ِ بی اعجاز ، شق القمري داري؟   يوسف به تماشايت در جشن ترنج آمد از كلبه ي احزانم آيا گذري داري؟   قحطي برسد بر من چون تشنه به دريايي اي ريشه چه ها كردي ،ساقه تبري داري؟   بيدل به غزل گفتن در فكر تو ویران شد امشب كه تمام آمد وقت دگري داري؟ مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : وقت دگر,بگذار تا وقت دگر, نویسنده : shereebidelo بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 6:31

تو ميعادي و من قربان رويتگرفتار وجيه و خلق و خويت شهيدم ميكني با يك تبسمچه زيبا جان دهم در روبرويت چنان پيمانه ي مستانه داريهمي نوشم مي از ناز سبويت از اين كرب و بلا هيهات و هيهاتبه مُثله كردن جان از گلويت چه زيبا خوانده اي قرآن به نيزهقرائت ميكنم از زلف و مويت دمي با خواهرت نجوي كن اي يارشده زينب حريص ِ گفتگويت به صحراي عطش جاني سپرديفرات اما عطش دارد به جويت تنم مي سوزد از اندوه بيدلبده اذني شوم ساكن به كويَت   مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : عطش,عطش مبارزه,عطشان شوف عيونو,عطشان يا صبايا,عطشان اسمع يانهر,عطشان,عطشانة,عطش شديد,عطشانه يسقيني,عطشان بالانجليزي, نویسنده : shereebidelo بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 2:16

ته مونده هاي گرم شهريور نزديك مهرم اين دَم آخر يك سال ديگه رفتم از يادت يك سال ديگه ميزنم پرپر   يك سال ديگه رفتي از پيشم تنهام و از نوع زميني شم تو جشن تنهايي ِ من نيستي اين سال ها دلواپست ميشم     پاييز دردامو بغل كرده دنبال حسي از تو ميگرده اينجا بدون تو براي من طاعونيه، نفرينيه ،درده   امسال ِبي تو حجم اندوهِ دنياي من دنياي بي روحِ كاري نكن تا بشكنم هر شب ذهنم ،سقوط از قله ي كوهِ   جشن تولد بي تو ميگيرم احساس من ميدونه ميميرم خيلي غم انگيزه وجود من بي تو چقدر از زندگي سيرم   بي تو يه شعر خيلي غمگينم بي تو يه روح خيلي سنگينم قرص ِ مُسكن هاي اجباري بي تو ن مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : یک سال دیگه هم گذشت,یک سال دیگه بزرگتر شدم,یک سال دیگه گذشت,یک سال دیگه از عمرم گذشت,یک سال دیگه,پدرام شانه ساز یه سال دیگه,یک سال دیگه از پدرام شانه ساز,يك سال ديگه هم گذشت,اهنگ یک سال دیگه,آهنگ یک سال دیگه از پدرام, نویسنده : shereebidelo بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:48

  در من غزلي بعد ِتو حاجت به دعا كرد اين باغ خزان ديده شكايت به خدا كرد   آن شب به من از پنجره اي باز لب آورد پيش همگان بر لب و عهد خود وفا كرد   ديدم كه خبر دارد از اين پيكره ي درد آغوش خود آورد مرا رنگ و ريا كرد   سرگرم غزل خواني از آن پيكره بودم هي دور شد و دور شد و فكر جفا كرد   چون برگ خزان ديده كه از شاخه بيافتد اندام ِ غم انگيز ِ مرا از چه رها كرد   در كوچه ي حسرت خبر از مرگ نداري روحي كه تني چند فقط ذكر خدا كرد   خرسندم از اين عشق كه در دايره افتاد پرگار جهان نام ِ مرا خواند و صدا كرد   از سرمه ي چشم تو چنان حافظ شيراز بيدل غزلي ناي زد و فكر ِ نوا كرد مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereebidelo بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:48

  شبيه گريه مي بارد كسي از ساده ي رويت فريبم مي دهد هر بار خمار چشم جادويت   دلم را شانه ميكردم كه زلفت را بپوشاند حجاب شب پراكنده به روي موج گيسويت   به خونم گشته آغشته "قلزم" سرخ لبهايت جگر را بد بسوزاند ، لب ِشيرين كندويت   مگو از عاشقي اينجا كه شير بيشه مي غرد كنار چشمه گر بيند سراب ِ چشم ِ آهويت   مگر دستم رسد بر باد بياويزم گريبانش كه بيدل را پريشان كرد پريشان كردن مويت مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : فریبا نادری,فریبا متخصص,فریبرز عرب نیا,فریبا کوثری,فریبرز لاچینی,فریبا داوودی مهاجر,فریبا خاتمی,فریبا,فریبرز رئیس دانا,فریبا وفی, نویسنده : shereebidelo بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:48

  صبح آمده تا چشم تو پر بار كند تا از پرده بيافتد، به تو اقرار كند   آن يورش نور آمده از پلك سحرگاه تا در كُنه ِ لبت نوش به انوار كند   صد نور و درود و صد سلام آورده كَز پهنه ي چشمان تو ديدار كند   از پنجره ي چشم تو بگشود غزل را حكم آمده تا خويش گرفتار كند   اندام تو بر هندسه ي تخت روان شد عقل آمده ،آن چيست كه انكار كند   هر بوسه پس ِخواب چشيدن دارد بايد كه تو را بوسه به اجبار كند   در دامن اين كفر مسلمان نتوان شد شايد كه تو را كافر ِ ديندار كند   بيدل شده در زلف غزل ميرقصد بايد ، به تو و زلف تو افطار كند   مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : غزل زلف بر باد مده,غزل زلف آشفته,غزل زلف پریشان,زلف در غزل حافظ, نویسنده : shereebidelo بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:47

نديدي بيش از اين با من چه كردي؟ تو با اين جان ِ بي مأمن چه كردي؟   نبودي گريه را در بغض خوردم بر اين پرگار بي سوزن چه كردي؟   دل سنگت مرا چون من رها كرد چه كردي با من اي آهن چه كردي؟   چه نامي از دعايت حذف كردي؟ تو با اين آيه ي جوشن چه كردي؟   چه بد عهدي چه بد عهدي چه بد عهد ببين با من ،من بي تن چه كردي؟   تو با بيدل سرودي "شعر غم "را كشيدي از مَنَت دامن ،چه كردي؟ مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : چه کردی؟,چه کردی با احساسم,چه کردی با دل من,چه کردی با دلم,چه کردی با من,چه کردی از مهدی یغمایی,چه کردی با سراب من,چه کردیم کین گونه,چه کردی یغمایی,چه کردید چرا, نویسنده : shereebidelo بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:47

قلب تبعيدي من در طلب و يار كجاست؟كه غزل خانه چشمان غزل رو به شماست در گذر از تن ِ ايام چه كردي؟ دل منآيه ي عشق به تفسير ِ همه عمر ِ بلاست منتظر بودم از اول كه به دل بنشينيدل ِ مضطر شده ام پنجره ي باز دعاست پلك اين پنجره را باز كن از شب بگريزكه سحر قاتل اعدامي اين شام رياست چاره هجر چه باشد مگر آن ذكر و دعاقفس سينه ي ما خانه ي انوار ِ خداست آنقدر شعر بخوانم كه تو در خواب شويپشت پلك غزلم ديده ي گريان و دواست بيدل از پرتره ي چشم تو اين شعر نوشتغزلم شور ترين شعر به كام ِ شعراست   مطروحه...ادامه مطلب
ما را در سایت مطروحه دنبال می کنید

برچسب : آیه ی عشق,آیه ای درباره ی عشق, نویسنده : shereebidelo بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:47